گزارش نشست دوم حقوق بشر

آموزش حقوق بشر اسلامی

نشست دوم حقوق بشر
جناب آقای امیر حسن شفیعی بعنوان دبیر جلسه
پس از خوش آمد گویی به حضار و توضیح در خصوص سلسله نشست های حقوق بشر که توسط دپارتمان حقوق موسسه بین المللی فرهنگ و تمدن طراحی شده است و ابعاد عملی اموزش حقوق بشر و ضمن تشکر از اساتید برای حضور در این رویداد علمی از جناب آقای دکتر امیر ساعد وکیل دعوت نمودند تا بعنوان سخنران اول در جایگاه حاضر شوند.
جناب آقای دکتر امیر ساعد وکیل پس از قرار گرفتن در جایگاه سخنران، به عنوان سخنران اول, پس از کسب اجازه از جناب آقای دکتر قاسم زمانی و حجت الاسلام و المسلمین سید مصطفی دریاباری به دلیل اینکه به دلیل مشغله ی کاری مجبور به ترک زودهنگام جلسه هستند و همچنین تشکر از دست اندرکاران برگزاری این برنامه همچون کرسی حقوق بشر، صلح و دموکراسی یونسکو در دانشگاه شهید بهشتی و موسسه بین المللی فرهنگ و تمدن و مشخصا جناب آقای امیرحسن شفیعی بعنوان دبیر این نشست سخنان خود را اغاز کردند و ایشان در ادامه افزودند برگزاری چنین برنامه هایی فاقد قصد یا نیت انتفاعی است و صرفا آرمان های آموزشی و انگیزه و همیتی است برای تبیین ارزش هایی است که در مشغله های روزمره ما از آن غافل می شویم .
پس از این مقدمه، ایشان افزودند تلاش من در دقایق پیش رو این است که بحثی را با شما در میان بگذارم که در فضای فرهنگی و محیط اجتماعی که اسلام بر آن حاکم است و در نظام حقوقی که احکام شرع اسلام درش جاری است, با انچه که در گفتمان بین المللی آموزش حقوق بشر ازش صحبت میشود, ایا میتوانیم ارتباط و پیوندی برقرار بکنیم؟ ایا میتوانیم بر پایه اسناد و مدارک حقوق بین الملل و مشخصا حقوق بین الملل بشر در چارچوب محتوایی که آموزش حقوق بشر مطرح میکند, جایی برای ارتباط و پیوند بین اسلام و اموزش حقوق بشر قائل باشیم؟
پس من در اینجا قصد ندارم نه در خصوص آموزش حقوق بشر اسلامی صحبت کنم و نه قرار بر این است که در مورد آموزش اسلامی حقوق بشر بحث کنم، آنچه بحث می شود این است که در یک محیط مبتنی بر یک نظام، فرهنگ و ارزش های دینی اسلامی، آموزش حقوق بشر چگونه میتواند بر پایه ی اسناد بین المللی چنین ارتباطی را برقرار نماید.
اگر بخواهیم بر پایه اسناد بین المللی بحث را آغاز کنیم ابتدائا باید به ماده ۲۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر اشاره داشته باشیم که زمانی که موضوع آموزش و مشخصا آموزش با محتوای ارزش های حقوق بشری را مطرح میکند و مشخصا با هدف ارتقای حقوق بشر بحث آموزش را مطرح میکند تاکیدی مشخصی دارد بر تفاهم، مدارا، بر دوستی میان ملت ها و گروه های نژادی و مذهبی.
از این عبارت میخواهیم این برداشت را کنیم که وقتی از آموزش حقوق بشر در اسلام صحبت میکنیم, اسلام قرار است بعنوان الفت دهنده و وصل دهنده و زمینه ساز و مبنا و بستری برای دوستی بین ملت ها و فرهنگ ها و مدارای بیشتر و حسن تفاهم و درک متقابل ملیت ها و دولت ها از یکدیگر کارکرد خودش را در اموزش حقوق بشر نشان میدهد.
پس با این رویکرد ما مدعی و پرچم دار مفهوم اموزش حقوق بشر در اسلام هستیم, با هدف بسط جهانی مفهوم حقوق بشر نه برای اینکه بخواهیم قومیت ها, ادیان, ملیت ها و افکار را جدا کنیم.
پس از مکثی کوتاه ادامه دادند, همین رویکرد در ماده ۱۳ میثاق بین المللی حقوق اقتصادی اجتماعی و فرهنگی در بند سوم همین رویکرد منعکس شده است.
در این بند موضوع حداقل استاندارد های آموزشی وقتی مطرح میشود در ادامه میگوید تضمین آموزش اخلاقی و مذهبی مورد توجه میثاق قرار میگیرد پس ما شاهد این واقعیت هستیم که حتی سندی مثل میثاق بین المللی حقوق اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی به عنوان یکی از مولفه های حداقل استاندارد های آموزشی قائل به یک محتوای اموزش اخلاق و دین است و در اینجا تاکید دارم دین و اسلام قرار است یک پیشران و موتور متحرکی باشد برای اینکه آموزش حقوق بشر بتواند با پیام دوستی بین ملت ها پیش برود.
بسیاری از اسناد حقوق بشری ممکن است اشاره ی گذرایی به آموزش حقوق بشر و همچنین نگاه بسیار سطحی نیز به آموزه هایی که در بستر آموزش های دینی است داشته باشند.
سپس آقای دکتر اظهار داشتند که قبل از ورود به بخش بعدی از سخنرانی ام میخواهم گلایه ایی داشته باشم به قطعنامه که شاید جامع ترین سند مرتبط با آموزش حقوق بشر است, یعنی مصوبه مجمع عمومی سازمان ملل متحد تحت عنوان اعلامیه آموزش حقوق بشر در سال ۲۰۱۱ که بی وفایی میکند به رغم اینکه اسناد پیشین و سلف مبنای آموزش حقوق بشر در اسناد بین المللی نگاه مشخصی به جایگاه آموزش آموزه های مذهبی دارند و نقش دین در پیوند گروه های مذهبی از مجرای آموزش حقوق بشر و اشاره دارند اما این اعلامیه توجه چندانی به این مقوله نشان نمیدهد به رغم اینکه هم از نظر زمانی موخر نسبت به اسناد پیشین است و هم از نظر مبنای حقوق هویت و اعتبار ماهیت حقوق خودش را از میثاق بین المللی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و اعلامیه جهانی حقوق بشر میگیرد و هم از نظر از محتوایی که جای مسائل مذهبی در آن خالی است.
در اینجا ایشان این سوال را افزودند که حال اگر ما بخواهیم تکنیک هاو استراتژی آموزش های حقوق بشر را مد نظر قرار بدهیم چگونه میتوانیم این مسائل را به حوزه ی دین و اسلام ارتباط دهیم؟!
سپس پاسخ دادند: در متودولوژی حقوق بشر ما باید پایه های این متودولوژی را کشف کنیم در واقع سنگ بنای متودولوژی آموزش حقوق بشر، ۳ پایه ی اساسی را در خودش جای میدهد، ۳ پایه ی اساسی بر متودولوژی و سنگ بنای حقوق بشر استوار است. که آن سه پایه عبارتند از:
۱_ دانش : دانشی که مشخصا به مقوله محتوایی آموزش حقوق بشر نگاه کند.
۲_مهارت ها : تکنیک و روش هایی که برای انتقال بهتر این مفاهیم واین دانش در اختیار قرار میدهد.
۳_ ارزش های حقوق بشر که یک حقوق دان ناگریز میرود به اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین المللی اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی و اشاره میکنم برای اینکه tolerance مدارا و دوستی بین ملت ها و گروه های مذهبی ، تفاهم و درک مشترک از هم دیگر همین ارزش های حقوق بشری را تشکیل میدهد ک باید جهت مسیر آموزش حقوق بشر را طی کرد.
اقای دکتر با تایید بر این که این پیشرانه ایی که میخواهد آموزش حقوق بشر را پیش ببرد نمیتواند بی تفاوت به این سنگ بنا ها بشود و از ارزش های حقوق بشری جدا باشد و ارزش های حقوق بشری نمیتواند بی توجه به دین و مشخصا به اسلام باشد, این نکته را اضافه کردند که اصولا شما در قالب و بستر فرهنگی یک جامعه باید آموزش حقوق بشری یک جامعه را خط بدهید و محتوا سازی کنید.
ایشان ضمن صحبت های خود به این نکته اشاره کردند که اگر از نگاه متودولوژی حقوق بشر بگذریم, نگرش اموزش دهنگان و اموزش گیرندگان حقوق بشر در مقوله های اموزش حقوق بشر تاثیر بسازایی دارد و وقتی ما میخواهیم در پرتو آموزش حقوق بشر دانشی را منتقل کنیم, مدرس و مربی حقوق بشر ناگریز به متخلق بودن به اخلاق ها و ارزش های بومی است و همچنین در جامعه ایی که بر پایه علوم و فرهنگ اسلامی بنا شده نیز ناگریز به متخلق بودن به ارزش های اسلامی و دینی است تا بتواند به صلاحیت های لازم بر پایه ی استاندارد های جهانی آموزش حقوق بشر نزدیک بشود. بدون تردید یکی از این صلاحیت ها در کنار صلاحیت شغلی و حرفه ایی و صلاحیت آموزشی و متودیک و صلاحیت برقراری ارتباط و صلاحیت تاثیر گذاری و همراه شدن با مخاطبین, تاکید بر صلاحیت فرهنگی است زیرا یک مدرس حقوق بشر باید در محتوایی که ارائه میدهد و در رفتارش الگوهای خاص فرهنگی را قبل از محتوایی که میخواهد ارائه بدهد در شخصیتش گویش، رفتارش و واکنشش و نوع مقابله با اجتماع مدرس با اجتماع انعکاسی از آن را ببینید.
یک مدرس هیچگاه نمیتواند تاثیر گذار باشد ودر دل و قلب و فکر مخاطبش نفوذ کند مگر زمانی که در رفتار و در منش و در گفتار او نشانه ایی از باور به ارزش های حقوق بشری وجود داشته باشد.
سپس اقای دکتر در ادامه ی سخرانی خود به این مهم اشاره کردند که ما در محیط فرهنگی و اجتماعی صحبت میکنیم که در این جامعه ارزش های حسنه مقبول شناخته میشود پس برای فردی که میخواهد آموزش حقوق بشر را تدریس کند باید این ویژگی را در نظر بگیریم.
وقتی ما صحبت از آموزش حقوق بشر میکنیم به جد همه ی آن های میگویند چهار هدف اساسی مبنا و اساس کار و آموزش علمی برای برگزاری کارگاه های آموزش در زمینه آموزش حقوق بشری است که از قول ایشان آن اهداف عبارتند از:
۱_انتقال دانش و اطلاعات . سپس برای روشن تر شدن مطلب مثال ساده ای بیان کردند که: حقوق بشر چیست و چگونه میشود از استانداردها و حقوقی که حقوق بشر سعی میکند آن ها را معرفی کند حمایت کرد ؟ چه ساز و کار های برای حمایت از قربانیان حقوق بشر وجود دارد و یا اینکه معنای حقوق بشر در زندگی ما چیست؟
۲_ مهارت سازی : شما آموزش حقوق بشر میدهید تا مخاطبین را توانمند کنید و آماده و محیا کنید تا بتوانند برای زندگی، کار و تحصیل و تکمیل وظایف اجتماعیشان افراد موثر تری و مفید تری باشند پس در کنار اینکه لازم است آموزش دهندگان محتوای حقوق بشر را بدانند باید عناصر دیگری مانند برقراری ارتباط و برخورد مستدل و انتقادی با پدیده های محیط پیرامونی را بدانند.
۳_شکل دادن نگرش ها: شما حقوق بشر را آموزش میدهید که مخاطبین شما این بینش را پیدا کنند که چقدر ارزش های دینی فرهنگی و اجتماعی در زندگی ما موضوعیت دارد؟
در ادامه اقای دکتر این سوال را مطرح کردند که اگر من صحبت از صداقت و راستی میکنم به عنوان یک ارزش اجتماعی، فرهنگی، و دینی جایگاه این ارزش چیست؟ قلمرو این اجرا کجاست؟ پس نتیجتا ما ناگریز هستیم نگرش های منفی را بشناسیم نگرش های که باعث ترویج نگرش های منفی میشود و سپس نگرش های مثبت را جایگزین کنیم و در اینجاست که انعکاس نسبیت های فرهنگی نقش پر رنگی را ایفا میکنند و اینجاست که هنر دانشمندان علوم اسلامی میتوانند به رغم تفاوت های ارزشی تلاش کنند مقوله ی آموزش حقوق بشر در خدمت دوستی ملت ها و مدارا و تفاهم قرار بگیرد.
و در آخر چهارمین هدف آموزش حقوق بشر اقدام و پیاده کردن همان نگرشی است که از ارزش های فرهنگی ودینی و اجتماعی تلاش میکنیم در زندگی روزمره آن را پیاده سازی کنیم.
سپس نتیجه گرفتند که این کافی نیست که فقط استاندارهای حقوق بشری را یاد بگیریم ما باید محیط پیرامونی ای که قرار است استانداردها در آن اجرا بشود را بشناسیم. ما باید بدانیم در محیطی که کشور از نظر فرهنگی و معنوی و از نظر نظام حقوقی و سیاسی مبتنی بر نظام دینی و اسلامی استوار شده است استاندارد های حقوق بشر در فضای خلا کافی نیست بلکه این استانداردها باید بومی بشود نه فقط بر پایه ی ویژگی های اقتصادی و جغرافیایی بلکه بر پایه ی ویژگی های دینی و فرهنگی! اگر با این نگاه آموزش حقوق بشر نگاه کنیم آنگاه باید به نیازهای مخاطبین ما پاسخ داده بشود. یعنی بدانیم چه محتوایی با چه چارچوبی ارائه میشود تا نیاز مخاطبین ما را ارائه بدهد.
ایشان بحث را با بیان نیاز مخاطبین برای آموزش حقوق بشر ادامه دادند و فرمودند این که مخاطب چگونه در یک جامعه ی اسلامی بتواند مفاهیم و ارزش های حقوق بشری را اجرا کند, یا آن هایی که دغدغه برای یک فرد مسلمان در یک حکومت مبتنی بر ارزش های اسلامی شناخته میشود …
نتیجتا اظهار داشتند که اگر چنان مسئولیت و تکلیفی برای مدرس و مربی آموزش حقوق بشر قائل میشویم که مبتنی بر واقعیت های اجتماعی و فرهنگی آموزش حقوق بشر را پی بگیرد, شما بعنوان مخاطبین و آموزش گیرندگان حقوق بشر نیز دارای تکلیف و مسئولیت می شوید. بدین معنا آن نگرش و محتوای حقوقی بشری و تکلیف به اجرای ارزش های اجتماعی, تبدیل به وظیفه ی مخاطب میشود و باید مخاطبین سعی کنند که به بند بند آن بیشتر و بیشتر پایبند باشند در غیر این صورت این ارتباط دو سویه این رابطه ی متقابل برای اینکه نیازهای مخاطبین شناخته بشود و مدرس حقوق بشر با شناخت نیاز ها بتواند آن مقوله ها و مولفه های فرهنگی مد نظر را اجرا بکند, با یک فاصله و شکاف بی معنایی روبه رو میشود که میتواند مانع اجرا و تاثیر گذاری آموزش حقوق بشر در جامعه بشود.
در پایان جناب آقای دکتر بعد از تشکر از حضار سخنان خود را به پایان بردند.
بخش دوم سخنرانی با حضور جناب آقای دکتر سید قاسم زمانی و با قرار گرفتن ایشان در جایگاه سخنرانی آغاز گردید.
جناب آقای دکتر قاسم زمانی بعد از بیان خیر مقدم و تشکر از حضار و همچنین ضمن تشکر از موسسه بین المللی فرهنگ و تمدن و کرسی حقوق بشر، صلح و دموکراسی یونسکو در دانشگاه شهید بهشتی سخنان خود را آغاز کردند ایشان در ابتدا فرمودند فردا ( ۱۰ دسامبر) هفتاد و یکمین سالگرد تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر است، اعلامیه ای که باورش سخت بود که به نهالی تنومند تبدیل بشود که حق های بشری را از حوزه ی اخلاق به حوزه نظام بین المللی سوق خواهد داد.
ایشان در ادامه فرمودند ماده ۲۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر در مورد حق آموزش و پرورش و آموزش حقوق بشر به صورت خاص ماده ایی کلیدی محسوب میشود.
و این سوال را مطرح کردند که آیا برای آموزش حقوق بشر میتوانیم چارچوبی اسلامی پیدا کنیم ؟
و یا به تعبیر دیگر ایشان در صدد بودند ک آموزش حقوق بشر را در قالب امر به معروف و نهی از منکر برسی کنند و دگر با این سوال را مطرح کردند که آیا میتوانیم آموزش حقوق بشر را معروف قلمداد کنیم و کشور های اسلامی و ملت های اسلامی را در چارچوب شرع نیز به این امر فرا بخوانیم یا خیر؟
ابتدا ایشان به ایراد مقدمه ای درباره مفهوم آموزش حقوق بشر در نظام حقوق بین الملل با بیان سر فصل های سخرانی خود پرداختند. موضوعاتی همچون اهمیت آموزش در دین مبین اسلام, آموزش حقوق بشر در چارچوب امر به معروف, اصل وفای به عهد توسط دولت های اسلامی, آموزش حقوق بشر از جهت وجوب مقدمه ی واجب, عدم ممانت از استیفای حق و آموزش حقوق بشر در اسلام و انتخاب شیوه های اموزش حقوق بشر با شیوه ها امر به معروف.
آقای دکتر زمانی در ادامه سخنان خود فرمودند: همان طور که بیان شد حق بر آموزش حقی است که رعایت آن میتواند تاثیر قابل توجهی در جهت گیری توسعه هر دولت به سمت حقوق بشر داشته باشد و حقیقت توانمند سازی که به اشخاص امکان نظارت بر مسیر زندگی و به طور خاص نظارت بر دولت رو اعمال خواهد کرد.
در بسیاری از موراد نقض حقوق بشر ریشه در جهل انسان ها نسبت به حقوق اولیه خود دارد. تا انسان ها با حقوق خودشان اشنا نشوند, نقض سرنوشت محض انهاست! بنابراین آموزش میتواند دید انسان را باز کرده و آنها را به شناخت برساند. حق آموزش به اندازه ای اهمیت دارد که امروز دستایابی به حق های بشری مختلف همانند حقوق مدنی, حقوق اجتماعی و سایر حق های بشری همگی از مسیر حق آموزش میگذرند.
ایشان افزودند: حق بر آموزش ترکیبی از نسل های مختلف حقوق بشر است که در اسناد بین المللی مختلف و در قوانین داخلی کشور ها از جمله قوانین کشور خودمان مورد برسی قرار گرفته است.
با اعمال حق آموزش به صورت عام و آموزش حقوق بشر به صورت خاص است که میتوانیم شاهد پدیدار شدن مفهوم شهروند جهانی باشیم و بفهمیم حقوق بشر از شکل کالایی لوکس میتواند خارج شده و با گوشت و پوست استخان ما عجین بشود و حتی جنبه ی فرهنگی بگیرد.
آموزش و آموزش حقوق بشر به ما فرهنگ زیستن در چهارچوب حقوق بشر رو اموزش میده. یادگیری و تمرین حقوق بشر.
اعلامیه جهانیه حقوق بشر, کنوانسیون منع شکنجه, و دیگر اسناد حقوق بشر بر حق آموزش حقوق بشر تاکید ندارند. یک دهه اعلام دهه آموزش حقوق بشر از سال ۱۹۹۵ تا سال 2005 بود که در آن زمان توسط مجمع عمومی برنامه های مختلفی در سطح ملی, منطقه ای و جهانی به اجرا در آمد که نهایتا منجر به تصویب قطعننامه ۶۶/۱۳۷ در ۱۹ دسامبر ۲۰۱۱ شد.
اقای دکتر ضمن تاکید بر این مورد که میتوان صحبت های زیادی راجب این اعلامیه و اشکالاتی که بر آن وارد است داشته باشیم, اذعان داشتند که به دلیل آنکه موضوع نشست حقوق بشر اسلامی است, قصد دارند در ادامه به جنبه های اسلامی قضیه وارد شوند و اینطور ادامه دادند که آموزش حقوق بشر را که کمیته ی حقوق اقتصادی اجتماعی و فرهنگی سازمان ملل متحد در آن دهه اعلام نموده, خود یک حق بشریست که هم میتواند در نقض حقوق بشر نقش پیشگیرانه و هم نقشی (…….) داشته باشد.
سپس دو سوال مطرح کردند که آیا میتوانیم برای حقوق بشر قالب اسلامی پیدا کنیم یا خیر و آیا آموزش حقوق بشر با اموزه های دینی ما ارتباط دارد؟َ
سپس به بیان اهمیت آموزش در دین مبین اسلام در چهارچوبی کلی پرداختند و بدین شکل ادامه دادند که اهمیت آموزش در دین مبین اسلام از اولین آیه ای که بر پیامبر گرامی اسلام نازل شده است, شروع آن با واژه ی اقرا به معنای بخوان, قابل برداشت است.
قرآن آنچنان اهمیتی برای آموزش قائل شده است که مومنین, دانشمندان و علما را دارای درجه ی والا معرفی میکند و اهمیت علم و دانش و شناخت راه مستقیم و تحصیل علم را از تحصیل مال بالا تر میداند.
سپس فرمودند که علم در فقه به چهار گروه میتوانیم طبقه بندی کنیم. ۱- علم حرام _ ۲- علم واجب_ ۳- علم مستحب _ ۴ – علم مباح و علم مکروه.
ودر اینجا اذعان داشتند که در صورت اشتباه اقای دکتر دریاباری جملاتشان را تصحیح خواهند کرد. سپس به شرح هر یک از این علوم پرداختند.
علم حرام علمی است که بر دین, روح و روان آدمی تاثیرات مخدر میگذارد, مثل سحر و جادو و یا احضار ارواح که فراگیری چنین علومی منع شده .
علوم واجب خود دو نوع هستند. واجب عینی که هر مسلمان مکلف به فراگیری آن است مثل فراگیری اصول دین و واجب کفایی که بر عده ای از مسلمانان واجب است آن علم را فرا بگیرند تا بنیه مادی و معنوی افراد جامعه تقویت شود و نیاز جامعه مسلمین برطرف بشود مثل علم پزشکی.
علوم مستحب علومی هستند که مقدمه تقویت بنیه مادی و معنوی جامعه است و اینجا اشاره کردند که از ترک علوم مستحب ضرری متوجه جامعه یا فرد نخواهد شد مثل مکانیک.
علوم مباح همان علوم مستحب هستند بدون قصد قربت و علوم مکروه علومی هستند که نه سود و فاییده ای دارند و نه ضرر و زیانی.
از آنجایی که مفاد مقررات حقوق بشر را میتوانیم بخشی از آموزه های دینی قلمداد کنیم, میان انها انطباق وجود دارد. بنابراین آموزش دیدن حقوق بشر برای تک تک مسلمانان واجب عینی است اما آموزش دادن آن واجب کفایی. بنابراین هم وظیفه دولت اسلامی و هم وظیفه مردم است که تا زمانی که مربیان حقوق بشر در این زمینه تربیت نشدند به این امر مهم اهتمام بورزند.
سپس سوال دیگری مطرح کردند که ایا آموزش حقوق بشر را میتوانیم در قالب امر به معروف توجیه کنیم؟ و پاسخ دادند همانطور که استحضار دارید امر به معروف عملی است واجب که عبارت است از واکنش قلبی, گفتاری و عملی نسبت به ترک طاعت و انجام معصیت که هم در بعد فردی و هم در بعد اجتماعی جریان دارد.
وقتی حقوق بشر معروف قلمداد بشود , بنابراین آموزش حقوق بشر در قالب امر به معروف قابلت توجیه دارد که خود امر به معروف دارای مراتب قلبی, گفتاری و یدی است.
اقای دکتر سپس با بیان هدف امر به معروف که رسیدن به جامعه ای سالم, سعاتمند و عدالت محور است فرمودند بنابراین میتوانیم ادعا کنیم هدف حقوق بشر با هدف امر به معروف و نهی از منکر تفاوتی باهم ندارند!
دولت های اسلامی و دولت هایی که به ویژه عضو سازمان همکاری های اسلامی هستند اغلب به معاهدات حقوق بشری پیوستند مثل دولت خودمان که به اسناد مختلف حقوق بشری ملحق شده است. طبق اصل وفای به عهد که در تمام سیستم های حقوقی دنیا به ویژه حقوق اسلامی مورد توجه قرار گرفته میتوان حقوق بشر و اموزش آن و همچنین پابندی به مقررات معاهدات حقوق بشر را معروف قلمداد کنیم. علاوه بر این و جدای از این معاهدات, عرف های بین المللی که دولت ها در عمل بر آن تمکین نهادند هم در زمره ی معروف قلمداد میشوند. بنابراین دولت های اسلامی بر طبق عرف بین المللی نیز بر موازین حقوق بشر متصل هستند و آموزش حقوق بشر برای دولت های اسلامی نوعی وفای به عهد قلمداد میشود.
مجمع عمومی سازمان ملل متهد در قطعنامه ای که در سال ۱۹۹۷ صادر میکند به نهاد های ناظر حقوق بشر و کمیته های نه گانه که از دولت ها گزارش دریافت میکنند, تاکید میکند چون میان آموزش حقوق بشر و رعات آن ملازمه وجود دارد و یا به عبارت دیگر به این موضوع اشاره میکند که چون رعایت حقوق بشر واجب است, اما ذیل مقدمه آن اشنایی با حقوق بشر و اشراف افراد به حق های بشری انهاست و از آنها میخواد که از دولت ها گزارش دریافت کنند که در زمینه آموزش حقوق بشر به چه اقداتی دست زدند و یه چه موفقیت هایی دست یافته اند.
ایشان تاکید داشتند در واقع مجمع عمومی از این طریق میخواهد این موضوع را بیان دارد که حقیقت که مقدمه واجب است خود واجب است و این دقیقا همان چیزی است که ما در علم حصول آن را مورد اذعان قرار میدهیم.
بنابراین وقتی میخواهیم امر به معروف کنیم و درمحله ی اول باید نسبت به معروف علم و شاخت داشته باشیم. از این جهت بر تمام مسلمانان واجب است که اگر میخواند به تکلیف خودشون که آموزش حقوق بشر است جامعه عمل بپوشانند آموزش های حقوق بشری را فرا بگیرند و موظف اند با حقوق بشر اشنا شوند تا بتوانند ان را آموزش دهند و از موارد نقض حقوق بشر نهی از منکر کنند. به تعبیر دیگر میان امر به معروف و نهی از منکر رابطه مقدمه و ذیل مقدمه وجود دارد.
یعنی اموزش حقوق بشر مقدمه قلمداد میشه. مقدمه ای که چون شرط واجب است, بدست آوردن آن نیز واجب قلمداد میشود.
از سوی دیگر از منظر حقوق اسلامی علاوه بر این که حق آموزش حقوق بشر حقی است که به مردم اعطا شده است, تکلیفی سلبی را نیز متوجه دیگران میکند که جلوی آموزش و یا استیفای حقوق بشر را سد نکنند . بنابراین دولت های اسلامی برای این که مشارکت همگانی در فرایند آموزش حقوق بشر فراهم بشود باید از نقش انفعالی خودشان خارج بشوند و در این زمینه امکانات لازم را بیندیشند که تشکیل جلسه ی امروز یکی از آن اقدام هاست که دولت در رابطه با این اقدامات نهاد های غیر دولتی برای آموزش حقوق بشر نباید سنگ اندازی کند.
در ادامه با مطرح کردن این سوال که چگونه شیوه های آموزش حقوق بشر با شیوه های امر به معروف قابل تطبیق قلمداد میشود ادامه دادند: امر به معروف را میتوانیم به شیوه ی فردی گروهی و حکومتی اجرا کنیم. در آموزش حقوق بشر هم میتوانیم از سازمان های مردم نهاد استفاده کنیم. روحانیت میتواند به عنوان آموزشگار و مربی حقوق بشر باشد و مساجد میتوانند به عنوان پایگاه های اجتماعی حقوق بشر قلمداد بشوند و وقف میتواند به عنوان نهاد پشتیبانی در پیشبرد آموزش حقوق بشر مورد استفاده قرار گیرد.
آموزشی که از سویی عموم جامعه را میتواند مورد خطاب قرار دهد و از سوی دیگر میتواند سراغ ضابطین دادگستری, قضات, نمایندگان مجلس, وکلا, پلیس و کسانی که به نوعی با حقوق های اساسی شهروندان درگیر هستند را مخاطب خود قرار دهد.
در پایان سخنان خود نتیجه گرفتند که توسعه و ترویج حقوق بشر همواره از مهم ترین دغدغه های فعالان این عرصه بوده. در این میان نقش آموزش حقوق بشر در توسعه و ترویح این حقوق بسیار حائز اهمیت است. در زمینه ی اموزش حقوق بشر تلاش های گوناگونی از سوی نهاد بین المللی صورت گرفته که از جمله مهم ترین آن دستاورد ها میتوانیم قطعنامه مجمع عمومی مصوب ۱۹ دسامبر ۲۰۱۱ قلمداد کنیم و اعلام رسمی کمیته حقوق اقتصادی اجتماعی و فرهنگی که اموزش حقوق بشر خود یک حق مستقل بشریت, حقی که در هر حق بشری دیگه نهفته است و نیازی به ذکر آن دراسناد بین المللی نیست. برای مثال اگر شکنجه ممنوع شده و تبعیض ممنوع شده. آموزش این حق ها در دل حقوق بشر نهفته است.
ایشان به این نکته تاکید فراوان کردند که دو حق در نظام بین المللی وجود دارد که از باب ملازمه نیازی به ذکر آنها در اسناد بین المللی به طور صریح نیست.یکی حق آموزش حقوق بشر و دیگری حق جبران خسارات ناشی از نقض حقوق بشر است. اولی جنبه ی پیشینی دارد و مقدمه ی اجرای حق را فراهم میکند و دیگری جنبه ی پسینی دارد. با وجود تلاش های مختلفی که صورت گرفته, ده سال به عنوان دهه آموزش حقوق بشر معرفی شد و گام های بلندی برداشته شد ولی هنوز حق بر آموزش حقوق بشر نتوانسته بر اهداف خودش دست پیدا بکند. این مشکل در کشورهای مسلمان به دلیل تقابل ظاهری و ادعایی میان دین و حقوق بشر بیشتر بوده و به نظر میرسد یکی ازبهترین روش ها برای توسعه و ترویج حق آموزش حقوق بشر و به پیروی از آن خود حقوق بشر استفاده از ابراز های درون دینی در کشور های اسلامی باشد که میان مسلمانا شناخته شده و کمک میکند تقابل میان حقوق بشر و شریعت در کشور ها کاهش پیدا کند. در این راه و به نسبت تساوی که میان اهداف حق بر آموزش حقوق بشر و فرضیه ی امر به معروف وجود دارد , این فرضیه در توسعه و ترویج حق برآموزش حقوق بشر بسیار موثر خواهد بود.
همچنین از آنجا که اکثر مفاد قواعد حقوق بشری جزعی از احکام شرعی فردی دین اسلام هستند و با توجه به اصل وفای به عهد که در حقوق اسلام پذیرفته شده است و معروف قلمداد میشود مقررات حقوق بشر توسط کشور های اسلامی باید رعایت شده و مورد آموزش قرار گیرد.
در پایان جناب آقای دکتر بعد از تشکر از حضار سخنان خود را به پایان بردند.
سپس حجت الاسلام المسلمین جناب اقای سید مصطفی دریاباری ریاست موسسه بین المللی فرهنگ و تمدن در جایگاه قرار گرفته و ضمن تشکر ازبرگزارکنندگان کرسی حقوق بشر، صلح و دموکراسی یونسکو در دانشگاه شهید بهشتی بخاطر فهم و ضرورتی که راجب این مسئله احساس کرده و سلسله نشست هایی را در نظر گرفتند و تشکرویژه ازاقای امیر حسن شفیعی بابت هماهنگی های انجام شده و زحمات که متقبل شدند, سخنان خود را با این مقدمه که ما در بحث آموزش حقوق بشر هم جلو هستیم و هم عقب آغاز کردند و اینطور ادامه دادند که از نظر این که پیشینه ی تاریخی و دینی و فرهنگی خوبی در کشور خودمان ایران داریم جلو هستیم و همچنین چون منابع خوبی را در بخصوص در بحث حقوق بشراسلامی در اختیار داریم, منابع خوبی همچون قران و روایت و همیچنین مباحث عقلی خوبی همچون مستقلات عقلیه, غیر مستقلات عقلیه و قواعدی که مفصل در این زمینه بحث شده است,حتی در بحث های کلانی مثل بحث اختیار و ازادی پیشرو هستیم. و به چند جهت عقب نیز هستیم. اول این که استخراج قوانین حقوق بشر اسلامی ما خوب نبوده و کم کاری داشتیم. مبانی هست اما هنوز استخراج, مدون و روی آنها کار نشده و احتیاج به نگاهی دوباره است. با سروفصل های حقوق بشری به آیات, روایت و بحث های کلان وهمچنین نگاهی دوباره به نهج البلاغه و صحیفه سجادیه که سرشار از مباحث حقوقی است. ایشان تاکید داشتند که لازم است دگر بار نگاه بشود و تک تک قوانین را برمبنای حقوق بشر استخراج کنیم که این کار انجام نشده هر چند مواردی بوده اما مدون نشده و کتابی نداریم که این امر خیلی نا پسند است و اشاره داشتند که ما راجب چیزای کوچکی کتاب های زیادی داریم اما راجب حقوق بشر کتابی در طول تاریخ از که از منظر اسلام نوشته نشده.عقبیم چون به درستی آموزش ندیدم و در فضایی بزرگ شدیم که خیلی از موراد حقوق بشر از کودکی و در مدارس به ما آموزش داده نشده است.
لذا گاهی انسان کاری انجام میدهد که برای او ملکه شده ولی با هیچ مبنایی سازگار نیست. پس از این نظر هم عقیبم چون حتی معارف خودمان را نتوانسیتم به روز و بین المللی ارائه بدهیم. زبانشان را بلد نیستنیم. یعنی حتی در صورت استخراج قدرت ارائه خوب را نداریم که خود ضعف بزرگی است.
دلیل این عقب ماندگی ها یک سری مسائل معرفت شناسی و پایه ای است. نه برای همه بلکه دربسیاری از عرف های خودمان و در جامعه و محیط های اکادمیک و حتی حوزه های بالاتر, تصمیم گیری شاهد این ضعف هستیم. دچار ضعف معرفت شناسی راجب حقوق بشرهستیم ومتوجه نیستم که تا سراغ آموزش حقوق بشر نرویم, این امر اتفاق نخواهد افتاد.
اقای دکتر دریاباری تاکید کردند که اولین گام در همه چیز آموزش است. همانند کودکی که بدون تربیت به درستی رشد نمیکند. متاسفانه گاهی اوقات افرادی در صورتی پشت تربیون قرار میگیرند که حتی هیچ اقدامی برای حقوق بشر نکرده اند و اذعان داشتند که این امر کلی نیست و بخاطر این است که گاهی اوقات اصلا قبول نداریم آموزش در حقوق بشر اولین گام است. چون نمی دانیم حقوق بشر چیست مخالفت میکنیم در صورتی که در گام اول باید بفهمیم. سپس به روایتی از امیر المومنین علی علیه السلام استناد کردند که فرموده اند: مردم دشمن ندانسته های خودشان هستند. بنابراین با حقوق بشرمخالفت میکنند چون نمیدانند چیست و به خوب و بد آن اشراف ندارند, حتی نمی دانند ریشه در دین خود دارد و چقدر اساسی است.
سپس ادامه دادند: آموزش ضروری است چون اگر ندانیم بدوی و بی سوادانه برخورد میکنیم. در ادامه با استناد به سخنان قبلی جناب اقای دکتر زمانی فرمودند که اولین ایه دین با واژه ی اقرا شروع شده که خود نشانه دین و آموزش است و در ادامه به ایه دیگری اشاره کردند که اقای دکتر زمانی قبل از ایشان اشاره ای بدان داشته و آن آیه : {علم ادم الاسما کلها} و در تفسیر آیه فرمودند علم به معنای تعلیم یعنی اموزش دادن که آموزگار در این جا خداوند است که عالم را تعلیم داده است. و با استناد به سخت علامه طباطبایی فرمودند منظور این است که خداوند تمام معارف بشری را در اختیار انسان قرار داده است.
سپس به این مهم اشاره کردند که یک قسمت حقوق بشر فقط انتقال محتوا نیست. بحث توانمد سازی و رفتار هم مطرح میباشد که بحث رفتار بر میگردد به حدیث مکارم الاخلاق, که بدین معناست که آمده ام ظرفیت حقوق بشری را بالا ببرم و کامل کنم, پس وظیفه ما کامل کردن است و نه حقوق بشر حداقلی. در ادیان دیگر شاید سقف هشتاد درصدی کافی باشد اما در دین اسلام پیامبر برای بالا بردن سطح حقوق بشر آمده و وظیفه ی ما تکیل این حقوق است, خواه حقوق اصناف باشد, خواه حقوق زنان و یا هر حق دیگری. بنابراین مسیری که از حضرت ادم شروع شده است تا بی نهایت ادامه خواهد داشت.
نکته ی دوم که آقای دریاباری در ارتباط با عقب بودن ما در این زمینه مطرح کردند, عدم شروع آموزش درست بود و فرمودند که دهه حقوق بشری که اقای دکتر زمانی بهش اشاره کردن, که الان بیش از ده سال از آن میگذرد یک اقدامی بود برای اینکه توجه انسان ها کشور ها و ملت ها و تصمیم گیرندگان را به حقوق بشرجلب کند و نشان از اهمیت آن داشت.
ایشان در راستای همین مطلب فرمودند ولی متاسفانه ما راجب حقوق بشر اسلامی خود این کار را انجام ندادیم چون در بسیاری از مواقع اصلا حساس نیازی به این مطلب نداریم که به نوع خود ضعف بزرگیست. مثل بیماری که دروجود انسان وجود دارد ولی متوجه نیستیم و برای درمان اقدام نمیکنیم.
مثل بی تفاوت شدن راجب برخی اقدامات ضد حقوق بشری که همه داریم انجام میدیم ولی حسش نمیکنیم. پس اولین قدم برای ایجاد حقوق بشر اسلامی, ایجاد احساس نیاز در وجود انسان هاست و شاید نیاز باشه یک دهه حقوق بشر اسلامی در کشور اعلام کنیم که همه ارگان ها متوجه این قضیه شوند و بدانند کجای حقوق بشر اسلامی هستند و چه اقداماتی لازم است که انجام دهند.
در پایان به بیان هدف حقوق بشر اسلامی که این است که شخصیت انسانی هر کسی به کمال رشد خودش برسد تاکید کردند و فرمودند لفظ هر کس مهم است نشانه ی عدم کلی بودن بحث است. یعنی نظام اموزشی نمیتواند نظام اموزشی خشکی برای همه باشد .مشکل نظام اموزشی ما این است که حالت سوسیالیستی دارد و برای همه یکسان است در صورتی که این راه درست نیست. نگاهی نظام اموزشی ما نگاه ادم اهنی وار به انسان است که در نوع خود ضعف بزرگی محسوب میشود.
و به عنوان سخنان پایانی خود ضمن اشاره به سخنان دکتر زمانی که فرمودند در ارتباط با بحث فرهنگ و بومی سازی برنامه ی اقدام ملی حقوق بشر باید برنامه خودمان را باید داشته باشیم, عارض شدند که در جهان این برنامه ی اقدام ملی حقوق بشرتدوین شده و در بیش از ۳۰ کشور اجرا شده و اصلاح نظام آموزشی در آنجا صورت گرفته است, در کشور ماهم باید انجام بگیرد چون ما نمیتوانیم ادعای تکامل کنیم و باید اصلاح صورت بگیرد و برنامه ای جامع کاربردی و پایدار ارائه شود که یک نکته ی مهم در نظام اموزشی است.
در یه کلمه باید برنامه ی حقوق بشری متوازن باشد که متوازن یعنی هم نگاه سنتی درش در نظر گرفته شود و هم نگاه مدرن, هم دینی باشد هم سکولار یعنی هم نظری باشد هم مهارتی باشد و البته دید عاطفی هم نسبت به آن وجود داشته باشد.
از اشکالاتی که در سیستم آموزش حقوق بشر داریم این است که برنامه های ما خیلی کلی است! اتفاقا جامع بودن برنامه یعنی نباید کلی باشد. مثلا اگر قرار است برای کودکان راجب حقوق بشر و ازادی کتاب بنویسم باید ورودی و خروجی اش با کتابی که برای جوان تالیف میشود متفاوت باشد.
از دیگر اشکالاتی که ما داریم این است که تولید محور نیستیم. حرف میزنیم. مقاله مینویسم اما منتشر و تولید نمیکنیم.کتاب درسی در این زمینه برای مقاطع تحصیلی ننوشتیم, علی رغم وجود کتاب و مقالات باید در مقاطع تحصیلی مفاهیم اورده و تایف شود. برای مثال یک معلم اتبدایی مفهوم ازاده را چگونه باید برای کودک هفت ساله ای بیان کند؟ فرزندان ما از سنین کودکی برای این قبیل گفت و گو ها تربیت نشدند و وقتی بزرگ میشوند و وارد جامعه میشوند و مهاجرت کرده و در کشوری دیگر مشغول به تحصیل میشوند و با فرهنگ مسلمان مواجه میشوند رفتار زننده و غیر اسلامی از خود بروز میدهند که گاه خود شخص در اینده از عمل خود پشیمان میشود که خیلی بد است و علت آن است که دید کلی و نظری بوده و کتاب درسی و تولید نداشتیم واموزش ندیدم و حتی سلفی هم به قضیه نگاه نکردیم.
ما حقوق بشر اسلام را برای قضات و مامورین انتظامی و دیگر ارگان ها به طور مجزا تالیف نکردیم و آنها نمی دانند چطور برخورد کنند چون اموزش ندیده اند, شاید اگر در اینده جای آنها عوض شود متوجه رفتار بد خود و یا برای مثال نگاه بد جنستی خوددر برخی مواقع شوند.
و در پایان فرمودند در زمینه ی حقوق بشر اسلامی و همچنین در خیلی از زمینه ها جلو هستیم و اصول و مبانی و پیشینه ی خودمان را داریم و هم عقب هستیم چون اولا قوانین به خوبی استخراج نشده, دوما به درستی آموزش ندیدم, سوما بیان بین المللی و بروزی از آن نداریم.
سپس در میان تشویق حضار سخنان خود را به پایان رساندند.